شهادت امام باقر علیهالسلام
چه تـفـاوت بکـنـد نـالـه کـند یا نـکـند که دلِ سـوخـتـه را نـالـه مـداوا نـکـند چه تـفـاوت بکـنـد پـا بکـشـد یا نکـشد کاش میشُد خـودش اینـقـدر تقلّا نکند زهر اینبار چه دارد متورم شده است زهـر با این تنِ بـیـمـار مـدارا نـکـنـد این جوانی که کـنار پـدر اُفـتاده زمین چه کـند گـریه اگـر بر سرِ بـابـا نکـند اینهمه جایِ جـراحات برای شام است زهر هرچند که سخت است چنین تا نکند نَفَس آخر و با روضۀ ویرانه گریست نـشُد او یـاد غـمِ عـمـۀ خـود را نـکـند یـادش اُفـتـاد که هـمبـازیِ او میاُفـتاد سنگ رحـمی به سرِ دخـترِ نوپا نکند گفت دستم، سرِ زنجیر به دستش بستند پس از آن شِکـوهای از آبـلـۀ پـا نکـند چـادر عـمه پناهـش شد و نالـید: سرم چه کـنم تا که مرا زجـر تمـاشا نـکـند زنِ غساله چه فهمید که میگفت به خود بهتر این است که این مقنعه را وا نکند |